هیچوقت پدربزرگ برایتان گل خرید

گفت همه ی دامن هایی که برایم 

خرید گلدار بود

یعنی دانستن این که در آدمها 

در گیاهان در خاک 

چیزی از توهست که 

حتی هنگامی که آنجا نیستی

چشم به راه تو می ماند

ندانند کجایی و بگیرند سراغت

غربت آن است که

بدانند کجایی و نگیرند سراغت

یک توصیه قبل از اینکه بری دندان پزشکی دو حبه سیر بخور انتقام 

پولی که بهشون میدی رو باید بگیری والاااااااااااااااااااااا

گفت چه جوری وابسته به یک نفر میشوید گفتم وقتی 

زیاد بهش فکر کنی باهاش صحبت کنی گفت آفرین

زیاد با خدا رفت و آمد کن بزرگی میگفت وقتی دلت با خداست

بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند وقتی توکلت با خداست 

بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت کنند وقتی یارت خداست 

بگذار هر چقدر میخواهند نا رفیق شوند همیشه با خدا بمان

چتر پروردگار بزرگترین چتر دنیاست

هنگامی که برای انسانها آرزوی سعادت میکنیم نیروی درونمان

به تمامی انسانهای پاک طینت متصل میشود و راهی میشود 

برای عبور تمامی دعاهای خیری که از تمامی مردم فرستاده 

شده و انگاه انرژی دعاها و برکت انسانهای روی زمین وارد زندگیمان

میشود برای هم دعای خیر بخواهیم آرزو میکنم که مهر برکت عشق

سلامتی همنشین همه شود

جواب نگاه مهربان را با لبخند

جواب دو رنگی را با خلوص

جواب مسئولیت را با وجدان

جواب بی ادب را با سکوت

جواب خشم را با صبوری

جواب پشتکار را با تشویق

جواب کینه را با گذشت

جواب گناه را با بخشش

جواب منتظر را با نوید

میگن بابا این چه جور دعا کردنه میگه آخه دارم شکسته نفسی میکنم

مشت ماهی ریزمیاد رو آب میزنه زیر گریه میگه الهی بمیرم

زدم تو مهد کودکشون

که کاربرد مداد سفید تو جعبه مدادرنگی چی بود 

شاید تنهایی 

مثل خیلی از آدمها 

به جرم این که رنگ نداره و خالصه پاکه 

کاش ما آدمها هم مثل مداد رنگی سفید باشیم 

پاک و روراست باشیم بدون نا خالصی بدون 

نیستند کانال کولره والااااااااااااااااااا

مادرم میگفت شنیدم پسر همسایه خیلی مومن است 

نمازش ترک نمیشود زیارت عاشورا میخواند روزه میگیرد 

مسجد میرود خیلی پسر با خداییست لحظه ای دلم گرفت

در دلم فریاد زدم باور کنید منم ایمان دارم دستهای پینه بسته 

پدرم را دستهای خدا می بینم زیارت عاشورا نمیخوانم ولی گریه یتیمی

در دلم عاشورا به پا میکند به صندوق صدقه پول نمی اندازم ولی هر روز 

از ان دختر فال فروش فالی میخرم که هیچوقت نمی خوانم مسجد من خانه

مادر بزرگ پیر و تنهایم است که با دیدن من کلی دلششادمیشود

برای من تولد هر نوزادی تولد خداست و هر بوسه ای تجلی او 

مادرم خدای من و خدای همسایه یکیست فقط من جور دیگری او را 

می شناسم و به او ایمان دارم خدای من دوست انسانهاست 

نه پادشاه آنها

اسمشو میزاره پس فطرت 

آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند 

و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین 

افتاده بگیرد و او را بلند کند این قدرت ماست این انسانیت است

زندگی بدون چالش مزرعه بدون حاصل است 

تنها موجودی که با نشستن به موفقیت میرسد مرغ است

زندگی ما با تولد شروع نمیشود با تحول آغاز میشود

سلام

روزآغازین ماه مرداد است 

بارالها تنها کوچه ای که بن بست نیست کوچه یاد توست 

مهربان خدای خوبمان 

از تو خالصانه می خواهم که برای تمامی انسانها که هیچگاه در کوچه 

پس کوچه های زندگی اسیر و گرفتار هیچ بن بستی نگردند که تو بهترین راهنمایی( آمین)

غافل از اینکه خوب همانیست که وقتی از همه چیز ناراحتی 

یادش می افتی همان کسی که هر روز حالت را می پرسد 

و تو سرسری می گیریش همان کسی که تو حضورش را همیشه 

دیدی و حس کردی اما ساده نگذشتی همان کسی که وقتی کم حوصله ای 

زمین و زمان را بهم میدوزد تا تو لبخند بزنی خوب همان کسی است که بی منت

تو را دوست دارد که تو بارها دست رد به سینه اش زدی اما یکبار هم خواهشت 

را رد نمیکند خوب همانیست که طاقت قهر ندارد میگوید قهر اما دلش دوری ات را تاب نمی اورد

خوب همانیست که همه احساسش را خرج تو و اطرافیانش میکند 

خوب همانی ایست که به جرم احساسش هر لحظه غرورش میشکند و او دم نمیزند

کجا با این عجله لحظه ای درنگ کنیم خوب خود را با خود نبریم خوب فقط یک نفر است

و هرگز تکرار نمیشود 

نور کافی هم نبود کاغذی را آتش زد و گشت ببیند چی هست دید یک

 دو ریالی است بعد دید کاغذی که آتش زده هزار تومانی بوده است

گفت با خودش چرا و برای چی آتش زدم

واقعا این زندگی قالب ما انسانهاست ما یک چیزهای بزرگ را برای 

چیزهای بسار کوچک آتش میزنیم و خودمان هم خبر نداریم

من آخر متوجه نشدم این هواشناسی که میگه 

کمی تا قسمتی نیمه ابری همراه با بارش پراکنده

 در برخی نقاط یعنی چی دقیقا 

میخواد بباره

نمیخواد بباره

میخواد نباره

میخواد بعضی جاها بباره

نمیخواد بعضی جاها نباره

دیگه اعضاب ندارم والاااااااااااااااااااا

پیدا شدن کارت شارز ایرانسل توی جیب مرد متاهلی که 

خط همراه اول داره مثل کشف 10 کیلو تریاکه توی ماشین 

یه قاچاقچی 

حالا حکمتش یا مرگ موشه یا اعدامه اعدام 

چون با سر کردمش تو گونی آرد که بفهمه دفترچه خاطرات

ی چیز شخصیه کاملا شخصی والااااااااااااااااااااا

دو تا معتاد نشستن پیش هم 

اولی دیشب خواب دیدم رفتم فرانشه اینقد خوش گذشت که نگو

دومی منم خواب دیدم ازدواج کردم چه جشنی گرفتم توپ

اولی جدی پش چرا دعوتم نکردی بی معرفت

دومی والا شراغتو گرفتم گفتن رفتی فرانشه

تازه فهمیدم منظورش پنیر و خیار و گوجه بوده 

خلاقیت به این میگن